فیلی میره به حمام!
یه روزی از روزای خدا، مامان فیلی تصمیم داشت فیلی کوچولو رو به حمام ببره.
مامان در حالی که داشت وسایل لازم برای حمام کردن نی نی قشنگش رو آماده میکرد، رو به فیلی کوچولو گفت: پسر قشنگم! حواست باشه که حمام جای بازی نیس! اونجا خیلی لیزه، فقط جای لیف زدن و داشتن یه بدن تمیزه!
فیلی کوچولو که به مامانش خیره شده بود، سری تکون داد و قول داد که توی حمام زیاد بازیگوشی نکنه مگر با اجازه مامان!
مامان به آرومی وان کوچولو رو از آب گرم پر کرد.
فیلی کوچولو رو بغل گرفت و به آرومی داخل وان گذاشت.
حالا وقتش بود که فیلی تو وان قشنگش شروع به بازی با عروسکاش کنه تا مامان به آرومی اونو حمام کنه.
مامان شامپوی بچه مخصوص نینی رو باز کرد و مقداری از اون رو روی موهای فیلی ریخت.
موهای فیلی کوچولو مثل یه حباب گنده شروع به کف کردن کرد.
فیلی کوچولو هیجان زده از کف روی موهاش، بدون نگرانی از سوختن چشاش، شروع به بازی کرد!
مامان بعد از شستن موهای فیلی کوچولو به سراغ شامپو بدن و شستن پوست لطیف فیلی کرد.
فیلی کوچولو هم که در حمام از قلقلک شامپوی دوست داشتنی روی بدنش لذت میبرد، شروع به قهقهه زدن کرد.
فیلی بدون غر زدن و گریه منتظر موند تا کار مامان تموم و پوست تنش تمیز بشه!
حالا وقتش بود که مامان با یه عالمه آب که توی خرطومش جمع کرده بود، کل کف روی بدن فیلی کوچولو رو بشوره.
فیلی کوچولو شاد و خوشحال از بارون آب روی سرش با شادی قهقهه میزد.
بعد از اینکه مامان فیلی تمام کف روی سر و بدن فیلی کوچولو رو در حمام شست، وقتش بود که با حوصله بدن فیلی کوچولو خشک بشه!
مامان حوله قشنگی رو دور فیلی کوچولو پیچید و شروع به خشک کردن موها و بدنش کرد.
حالا دیگه فیلی کوچولو تمیز شده بود و خبری از کثیفی روی بدنش نبود!